ساراوین بلاگ

ما در بلاگ ساراوین کنار شما عزیزان هستیم

ساراوین بلاگ

ما در بلاگ ساراوین کنار شما عزیزان هستیم

شش تغییر ایرانیان پس از مهاجرت به ترکیه

شش  تغییر ایرانیان پس از مهاجرت به ترکیه



۱-عادت به خرید از برندها پس از مدتی اقامت در ترکیه و شروع پروسه زندگی در ترکیه. به خرید کردن و ‌بخصوص خرید کردن از برندها عادت میکنید. وجود ۳۹۶ مجتمع تجاری و پراکندگی آنها در همه مناطق استانبول و طرحهای مختلف تخفیفی برندها باعث ایجاد انگیزه خرید در ترکیه برای دارندگان اقامت ترکیه و کسانی که این کشور را به عنوان مقصد زندگی خود انتخاب کرده اند میشود. در ترکیه تمامی برندها به راحتی در دسترس شما قرار دارند و شما میتوانید مظمئن باشید که از نمایندگی اصل آنها خریداری مکنید. علاوه بر این، قیمت این محصول اورجینالی که خریداری میکنید بسیار پایین تر از قیمت همان محصول در ایران است. اگر در موقع حراج به این نمایندگی ها بروید که دیگر نور علی نور است.


۲-عادت به صرف غذا در کافه ها و رستوران ها. وجود کافه ها و رستوران های با تنوع های غذایی مختلف باعث ایجاد عادت صرف غذا در بیرون از خانه هست. البته به وجود آمدن این عادت را نمیتوان تنها به دلیل تنوع غذایی این کافه ها دانست. در ترکیه فرهنگ کافه نشینی وجود دارد. کافه های بسیار زیادی با فواصل بسیار کوتاه از یکدیگر و در واقع در اغلب اوقات دیوار به دیوار هم بنا شده اند. بر خلاف ایران که شاید اکثر رستوران ها و یا کافی شاپ ها در فضای بسته هستند و جایگاهی به صورت بالکن یا باغچه ندارند، در ترکیه مردم به شدت خواهان صرف وقت در کافه هایی هستند که دارای فضای باز و باغچه هستند. حتی سبک خانه های بالکن دار را بیشتر میپسندند و مایلند قسمتی از زمان خود را در بالکن یا باغچه منزل خود دور هم بنشینند و گپ بزنند و البته اغلب سیگاری دود کنند و گاها تخته نرد و یا سایر بازی هایی از این دست بازی کنند و خلاصه زمانی را در جمع بگذرانند. شما هم وقتی به این کشور سفز میکنید دوری از خانواده و خویشاوندان مزید بر علت میشود که مخصوصا غروب ها که در خانه ماندن برایتان بیش از هر زمان دیگر دلگیر میشود، به کافه ای در نزدیکی محل زندگی و یا کار خود بروید و کمی سر خود را با نشستن در این کافه ها گرم کنید.


۳- ‌دوری از تجملات. شاید برای بسیاری از ایرانیان که در داخل کشور زندگی میکنند، با هر سطح از تمکن مالی، برخی از خریدها را تنها بتوان جزو تجملات به حساب آورد. مثل نوع دکوراسیون منزل. مثلا در ایران کمتر خانه ای پیدا میشود که در آن بوفه وجود نداشته باشد! این بوفه جدای از اینکه یکسری ظروف مورد نیاز را در خود ممکن است جای دهد بخشی از آن که درب شیشه ای دارد مربوط به ظروف کریستال و نقره و... است که کاملا جنبه تزئینی و یا همان تجملاتی دارد. از دیگر مصدایق تجملات میتوان به طلاهای آویخته بر خانم ها در میهمانی ها و.. اشاره کرد. در حالیکه اینجا از جاری و زنان دیگر فامیل خبری نیست که آمار طلاهای شما را داشته باشند! ولی با اقامت در ترکیه وزندگی در ترکیه. متوجه میشوید که این موارد اینجا بسیار پیش پا افتاده است و عملا طی زمان کوتاهی به بوته فراموشی سپرده میشود و‌زندگی بسیار ساده و فارغ از چنین تجملاتی را میتوانید تجربه کنید.


۴- اخلاق تجاری: با اقامت در ترکیه و کار و زندگی در ترکیه.و بخصوص شروع زندگی‌ کاری در بین شهروندان ترک جدی بودن کار را بسیار شدیدتر و‌حرفه ای تر از ایران درک خواهید کرد. در ترکیه با هر کسی که صحبت میکنید اولین چیزی که از شما میپرسد این است که کارتان چیست. اینجا نیز مثل خیلی از کشورهای دیگر هر فرد خانواده پس از رسیدن به سن 18 سالگی به بازار کار هدایت میشود تا بتواند هزینه های خود را پوشش دهد. و اساسا به دلیل اینکه با کار کردن افرا میتوانند دارای کارت اعتباری شده و خرید اقساطی انجام دهند، تمام جوانها مایلند هر چه سریعتر مشغول به کار شوند.


۵- صرفه جویی ها :پس از دریافت اقامت در ترکیه و شروع پروسه زندگی در ترکیه.صرفه جویی ها در بخش های مختلف از هزینه انرژی گرفته تا هزینه رستوران شروع میشود. چراکه زمان میگذرد تا شما همه چیز را به تومان تبدیل نکنید. و تا زمانی که درآمدتان به پول کشور مقصد نباشد این کار ادامه پیدا میکند و طبیعتا چون تبدیل این رقم به ریال عدد بزرگی میشود راهی جز صرفهجویی باقی نمیماند. شاید در ایران برای اعدادی مانند ۲۰۰ هزار تومان در معادلات عدد مهمی نبود اما در شروع پروسه زندگی در ترکیه ۱۵۰ لیر عدد بسیار بزرگتری به نظر میرسد.


۶- پیدا کردن کار یا شروع بیزینس و درآمد کسب کردن در کشور خارجی امری بسیار لذت بخش تر از ایران میباشد و برای ایرانیانی که تازه مهاجرت کرده اند این امر بسیار حیاتی به نظر می رسد. پس از مهاجرت نمیتوان انتظار داشته که جایگاهی که در وطن خود داشته ایم را از روز اول در کشور مقصد نیز بدست آوریم. بنابراین سعی و تلاش مضاعف میطلبد تا به درآمد برسیم. بخاطر همین هم هست که پیدا کردن کار و رسیدن به درآمد به عنوان میوه این صبر و  تلاش شیرین است.

گر چه می‌دانم که می‌رنجی و مشکل می‌شود

گر چه می‌دانم که می‌رنجی و مشکل می‌شود

گر نکوبی حلقه، صد جا بر درِ دل می‌شود


همچو فانوسش کسی باید که دارد پاسِ حُسن

زانکه لازم گشت و جایش شمع محفل می‌شود


آنچه کردی اِنفعالش عُذر خواهد باک نیست

چشمها روزی اگر با هم مقابل می‌شود


عشوه‌های چشم را کان غمزه می‌خوانند و ناز

من گرفتم سِحر شد آخر نه باطل می‌شود


دل اگر دیوانه شد دارالشفای صبر هست

می‌کنم یک هفته‌اش زنجیر و عاقل می‌شود


عشق و سودا چیست وحشی مایهٔ بی‌حاصلی

غیر ناکامی ز خودکامان چه حاصل می‌شود...


کنون ای خردمند، وصف خِرَد بدین جایگه گفتن اندرخورَد

کنون ای خردمند، وصف خِرَد

بدین جایگه گفتن اندرخورَد


کنون تا چه داری بیار از خرد

که گوش نِیوشنده زو برخورد


خرد بهتر از هر چه ایزد بداد

ستایش خرد را به از راه داد


خرد رهنمای و خرد دلگشای

خرد دست گیرد به هر دو سرای


ازو شادمانی وزویت غمیست

وزویت فزونی وزویت کمیست


خرد تیره و مرد روشن روان

نباشد همی شادمان یک زمان


ازویی به هر دو سرای ارجمند

گسسته خرد پای دارد ببند


خرد چشم جانست چون بنگری

تو بی‌چشم شادان جهان نسپری


سه پاس تو چشم است وگوش و زبان

کزین سه رسد نیک و بد بی‌گمان


خرد را و جان را که یارَد سُتود

و گر من ستایم که یارد شُنود


حکیما چو کس نیست گفتن چه سود

ازین پس بگو کافرینش چه بود


تویی کرده ی کردگار جهان

ببینی همی آشکار و نهان


به گفتار دانندگان راه جوی

به گیتی بپوی و به هر کس بگوی...


گرچه شاهین خرد بر سر پروازی هست

گرچه شاهین خرد بر سر پروازی هست
اندرین بادیه پنهان قَدَر اندازی هست

آنچه ازکار فروبسته گره بگشاید
هست و در حوصلهٔ زمزمه پروازی هست

تاب گفتار اگر هست شناسائی نیست
وای آن بنده که در سینه او رازی هست

گرچه صد گونه به صد سوز مرا سوخته اند
ای خوشا لذت آن سوز که هم سازی هست

مُرده خاکیم و سزاوارِ دلِ زنده شدیم
این دل زنده و ما ، کار خدا سازی هست

شعلهٔ سینهٔ من خانه فروز است ولی
شعله ئی هست که هم خانه براندازی هست

تکیه بر عقل جهان بین فلاطون نکنم
در کنارم دلکی شوخ و نظر بازی هست